در تاریخ 25 اسفند نود بعد از فریضه صبح سروده زیر به ذهنم آمد :
چو شـــــاخ گل به دامن کهســـار تو هم بیار گلی به بزم بهــــار
گلی به رنگ محبت، به بوی حبیب به طرف گلستان بوسعت گلزار
البته فارغ از این معانی ؛ به حقیقت ، روح بهار باعث انشاء این دوبیتی گردید
از عبارت بوی حبیب؛ معنی بوی خدا را اراده کردم.
و دیگر اینکه کوه از یک نگاه نماد خشونت و صلابت است و لی شاخ گل مقابله به مثل نمی کند و به این صخره بزرگ گلی لطیف تقدیم می کند ؛ انسان ها هم می توانند در برابر عکس العمل خشن دیگران خدایی عمل کرده و با لطافت و مهربانی برخورد کنند کما اینکه خداوند در قرآن به موسی میفرماید :
اذهبا الی فرعون انه طغی . فقولا له قولا لینا ....